منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه

ساخت وبلاگ

دل بکن از هر چه هست ... دل بکن از هر چیزی که منجمدت کرده . هر چیزی که بین تو و واقعیت فاصله انداخته . هر چیزی که تو را به توهم می کشاند . دل بکن از میل به شنیدن و دیدن و لمس شدن بیرون از وجودت . از هر چه آغوش و تکیه گاه بیرونی ست . تکیه کن بر ستون وجود الهی ت . چشمانت را ببند بر روی هر کس و چشمانت را باز کن بر درون دست نخورده ات . هدیه ای که سال هاست به تو هدیه داده شده را باز کن ... نگاهش کن نوازشش کن ... از جهنم بیرون به بهشت درونت پناه ببر ... خودت را صدا کن ...ضجه وار ... معشوق وار ... مثل بچه ای که سال هاست به دنبال اصلش می گردد . دنبال شور و شوق لحظه ی بسته شدن نطفه اش. همان قدر پر شور و عشق . همان قدر مقدس . بیدار شو از توهم القاب و هویت ها ... بکن از کسانیکه تو را به اسارت برده اند تا با مصاحبت با این زندانی گم و گیج از رو به رو شدن با خودشان فرار می کنند . ازین زنجیره ی معیوب خود به خواب زده جدا شو ...تو این ذلیل ستم دیده ی ضعیف نیستی ...در تو چیزی هست ژرف تر از این زمین کوچک قلابی ...تو قرار بود بیاد بیاوری خودت را ... قرار بود در این بازی های سخت خودت را پیدا کنی ...بیدار شو ... جهان منتظر جشن گرفتن بیداری توست ...باید دسته های این بازی خطرناک را از دست خواب رفتگان دیوانه ربود ... تو را به خودت بیدار شو ...اولین قدم من برای خودم .... اینجا بمونه که یادم باشه کی ایستادم روی قولی که به خودم دادم ... منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 12:22

این روزا مثل برزخ می مونه .ما تنهاییم با خاطراتمون ...با مرور مداوم زندگی ...انتخاب و تصمیم های گرفته شده ی زندگی تا این مرحله ...مرور آدم هایی که لحظه ای با اون ها زندگی کردیم و رد شدیم ...مرور اتفاق منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:12

کلی چشم به من دوخته شده ...  صدای دستا بی وقفه توی سرمه ...  همه دارن دست می زنن برای من ... کلی پول بهم می دن ... با اشتیاق بهم نگاه می کنن و برای هر حرکت جدیدی کلی سوت می زنن و ذوق می کنن ...  فکر م منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 6 دی 1397 ساعت: 0:14

نمی دونم از کجا شروع کنم ... جمعه صبح مامان بستری شد برای عمل . اتفاقات زیادی افتاد . آدم های مختلفی دیدیم با شرایط های متفاوت و سخت ... بالاخره ساعت 7شب دکتر اومد توی اتاق مامان با دو پزشک دیگه . عکس های کمر مامان رو توی دستشون گرفته بودن و با تردید و شگفتی به اونا نگاه می کردن. نگران شده بودم . بعد از کلی پچ پچ کردن دکتر گفت تموم راه ها رو امتحان کرده بودی ؟ مامان نیم خیز شد با حالت عصبی گفت یعنی چی ؟ گفت سوالم واضحه ! یعنی تمام راه های درمان رو امتحان کردی الان رسیدی به این جا ؟مامان با بغض گفت : من که تموم اینا رو براتون گفتم . چند بار می پرسید اصلا این چه مسخره بازیه . دکتر گفت : عملت موفقیت آمیز نیست . همین یه جمله کافی بود برای سرازیر شدن اشک های مامان و بهت زده شدن من . دکتر رفت از اتاق بیرون . دویدم دنبالش گفتم یعنی چی ؟ فردا عمل داره . امشب باید خوب بخوابه تا از پس عمل فردا بر بیاد . شما همه ی ما رو نابود کردید . حرف حسابتون چیه ؟ دوباره داد زد سرم گفت من خیلی دارم به شما شفاف میگم این عمل جواب نمیده و خیلی خطرناکه . چندین بار دیگه رفتم سراغش تا قانع شدم باید مامانو راضی کنم که بریم خونه . با زن داداشم به سختی مامانو راضی کردیم برگردیم خونه . و برگشتیم ... فکر میکنیم یکی از بهترین شبای عمرم بود و یکی از بهتر منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 34 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 19:31

وقتی بچه بودم بعضی اوقات وقتی پدر و برادرم مشغول تماشای فوتبال بودن ، می رفتم می نشستم کنار بابا و می گفتم کدوما خوبن ؟  بابام اولش می خندید ولی بعدش می گفت مثلا اون سفیدا .  بعدش شروع می شد . می نشستم لباس سفیدا رو دنبال می کردم تا گل بز منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 28 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 22:03

دیشب یه کسی بهم گفت دنبال نتیجه نباش !  نتیجه یه چیز واهی و غلطیه ...  برای ما آدما که کل زندگیمون رو نتیجه می چرخه این واقعیت و درک اون خیلی سخته .  همه چیز روی نتیجه سرمایه گذاری شده . خیلی از روابط خیلی از امور ...  ولی فکر می کنم این منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 31 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 22:03

دیشب یه کسی بهم گفت دنبال نتیجه نباش !  نتیجه یه چیز واهی و غلطیه ... برای ما آدما که کل زندگیمون رو نتیجه می چرخه این واقعیت و درک اون خیلی سخته .  همه چیز روی نتیجه سرمایه گذاری شده . خیلی از روابط خیلی از امور ...  ولی فکر می کنم این حرف درستیه .  منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت: 22:40

وقتی بچه بودم بعضی اوقات وقتی پدر و برادرم مشغول تماشای فوتبال بودن ، می رفتم می نشستم کنار بابا و می گفتم کدوما خوبن ؟  بابام اولش می خندید ولی بعدش می گفت مثلا اون سفیدا .  بعدش شروع می شد . می نشستم لباس سفیدا رو دنبال می کردم تا گل بزنن یا اینکه گل نخورن ...  چند وقتیه هر جا می ریم همه مشغول بحث و جدالن که کی خوبه کی بده ؟  و مطمئنم هیچکس جواب این سوال رو نمی دونه !!! + نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۷/۱۵ساعت ۱۰:۲۲ ق.ظ  توسط نیلوفر  |  منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 32 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 15:48

چند دقیقه ای هست که خیره شدم به صفحه ی حروف لبتاب . و فکر می کنم چی منو کشونده اینجا و چی منو مجبور می کنه به نوشتن .  چند وقتی میشه تمرین سکوت باعث شده سکوت خوبی درونم برقرار بشه .  سکوتی که هیچ گذشته و آینده ای در اون جریان نداره . سکوتی که هیچکس نمی تونه اونو بهم بزنه تا خودم نخوام .  توی این سکوت گاهی الهاماتی هم میشه . مثه شروع به نوشتن ادامه ی داستانم . مثه سر زدن به مدرسه ی دورا منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloufarya بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 14:56

از آخرین روز نوشتنم خیلی وقته میگذره ...  به حال و هوایی رسیدم که بیشتر از نوشتن فکر میکنم ، فلسفه می بافم ، با خودم حرف می زنم ... گاهی حرف ها قابل نوشتن نیست ... فقط باید بمونه تحلیل بشه و پاک بشه و بره ...  بعضی اوقات میام اینجا فقط نوشته های قبلی مو می خونم میرم .  گاهی اوقاتم میام و می بینم بعضی ها منو محرم رازهاشون دونستن و درد و دل کردن .  اون روز که این اتفاق میفته روز خوبیه برای اینجا و برای من .  این نشون میده به هدفم رسیدم و باور میکنم آدما هنوز ذره ای نسبت به همدیگه اعتماد دارن ...  اتفاق های ریز و درشتی افتاده از آخرین روز نوشتنم ...  بعضی هاش تلخ و بعضی هاش شیرینه شیرین .  قبلا ک منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه...ادامه مطلب
ما را در سایت منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه دنبال می کنید

برچسب : تغییر, نویسنده : niloufarya بازدید : 30 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:56